سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طلبه ای طالب یار
بنام خدای مهربان
 

مادر آرام کودکش خواباند
 
زیر لب خواند شعر لالایش
 

گوئیا داشت در کفن میکرد
 
با دو دستش امید فردایش      
 

چشم در چشم کودکش افکند
 
غرق دریای آرزوها شد
 
غنچه سرخ گونه اش بوسید
 
قلبش امیدوار فردا شد
 
طفل بر روی سینه اش چسباند
 
دستهای عروسک خوابش
 
تا که آرام گیرد از این کار
 
لرزش قلب پاک بی تابش
 
شهر خاموش بود و مردم خواب
 
ناگهان سقف آسمان لرزید
 
وای مادر بلند; فرزندم!؟
 
کودکش در میان خون غلطید
 
 
 
دشمن ما ز نور می ترسد
 
همچو خفاش در سیاهی هاست
 
دشمن روشنایی و نور است
 
قلبش آکنده از تباهی هاست
 
 
 
                                                                
 
 
شعر از شهید عزیز_علیرضا فیروزی_

نوشته شده توسط : کیش مهر

نظرات دیگران [ نظر]


جناب عزرائیل و پوپک گلدره و من و شما............

پنج شنبه 85 مرداد 5 ساعت 12:0 صبح

بنام خدای مهربان

چنین نقل کرده اند که در زمانهای قدیم مردی با حضرت عزرائیل دوست و رفیق شد

و چون در خیلی جاها رابطه بر ضابطه مقدم است

بین این دو دوست قرار بر این شد که جناب عزرائیل قبل از اینکه برای قبض روح دوستش بیاید سه بار پیام و اخطار بفرستد تا این مرد با آگاهی کامل و آمادگی از این دنیا برود

 بعد از سالها رفاقت جناب عزرائیل آمد و گفت دوست گرامی این بار برای قبض روح آمده ام و دیگه  به آخر خط رسیدی

 آن مرد شاکی شد و گفت: ای رفیق بی معرفت مگر قرار نبود قبل از این که جون منو بگیری سه بار پیغام بفرستی؟

 عزرائیل گفت: فرستادم سه بار و بیشتر هم فرستادم مگر خبر دار نشدی؟

 مرد گفت: چه وقت پیغامی به من نرسیده.

عزرائیل گفت :مگر همسایتون مرد خبر دار نشدی؟

 مگر فامیلتون مرد خبر دار نشدی و ختمش نرفتی ؟

مگر اون پسر جوان تصادف کرد و وسط خیابون مرد ندیدی؟

مرده گفت :درسته دیدم خب که چی؟

 عزرائیل فرمود: که این ها همه اخطارو پیغام من بود که تو هم خواهی رفت و باید آماده باشی

وقتی تا چند روز پیش خانم پوپک گلدره رو هرشب در سریال نرگس می دیدم یاد این مسئله مهم می افتادم که این هم اخطار عزرائیله به من........

پوپک


نوشته شده توسط : کیش مهر

نظرات دیگران [ نظر]


بنام خدای مهربان

 

پدر مادری که پسرشان را کشتند

 

عصر بود مجید که پای کامپیوتر نشسته بود صدای داد و بیداد پدر و مادرش باز هم برای هزارمین بار بلند شده بود جر و بحث بالاگرفته بود و کار به کتک کاری کشیده بود مجید پاشد رفت که بتونه ماجرا رو ختم کنه ولی پدر و مادرش حسابی مشغول بودن بعد از 27 سال دیگه عادت کرده بودن چند وقت یه بار تو سرو کله هم بزنن

ولی مجید عادت نکرده بود

خسته شده بود دیگه نمیتونست صبر کنه

هر چی گفت داد زد رفت وسط غائله نشد پدر و مادرش به اون توجهی نکردن کار مهم تری داشتن اونا اگر به مجید توجه میکردن که سالها این همه دعوا و بزن بزن نمیکردن پدر و مادری که چند سال پیش داماد دار و نوه دار شده بودن

مجید که خسته شده بود یک فکری به ذهنش رسید با فریاد گفت الان میرم بالا پشت بوم خودمو میندازم پایین

اما پدر و مادرش نشنیدن و اگر شنیدن توجهی نکردن چون کار مهم تری داشتن دیدن که از در رفت بیرون فکر کردن رفته بگرده

مجید زد بیرون از خونه پدر مادرش توجهی نکردن مشغول کارهای مهم تری بودن مجید رفت بالا پشت بوم طبقه آخر مجتمع های نواب طبقه هشتم رفت لب پشت بوم

فکر میکرد الان ننه باباش دعوا رو ول میکنن و میان سراغش ولی خبری نشد پدر و مادرش کار واجب تری داشتن

لب پشت بوم بود یه لحظه شیطان وسوسش کرد فکر میکرد که راحته زود تموم میشه از همه چی خلاص میشه

آویزون لبه پشت بوم شد مرگ و حس کرد طعم بدی داشت خیلی ترسناک بود اگر میفتاد؟؟

جواب خدا رو چی میخواست بده پشیمون شد خواست بیاد بالا نتونست

داد زد خیلی بلند

باز هم داد زد کمک خواست

کمک خواست

کمک خواست

صداش به پایین ساختمون رسید مردمی که داشتن رد میشدن متوجه شدن فکر میکردن دارن فیلم میبینن کسی حتی قدمی برنداشت برای کمک

اما

پدر و مادر نشنیدن چرا چون مشغول کار مهم تری بودن یه دعوا و بزن بزن حسابی

 

مجید دیگه دستاش خسته شده بود کسی به کمکش نیمود هیچکس

 

از خدا خواست ببخشتش برای اینکه نتونست در برابر دعواهای پدر و مادرش صبر بیشتری به خرج بده چند دقیقه ای گذشته بود دستاش دیگه قدرت نداشت هیچ کس کمکش نیومد نتونست خودشو نگه داره

وقتی به زمین رسید از برخوردش با زمین یک صدای نا آشنایی بلند شد که پدر و مادرش شنیدن اومدن لب پنجره

 

دعواشون تموم شده بود

 

کامپیوتر مجید روشن موند کتاباش رو نبست و رفت چه ساده و الکی .........حیف

خدا رحمتش کنه یه فاتحه بخونین براش فردا شب سومشه .......

 

خدا وکیلی شما که ازدواج نکردی یا شما هایی که ازدواج کردین زود بچه دار نشین وقتی میبینین که نمیتونین با هم بسازین از همین اول جداشین یا اینکه آدم شین و آدمانه برخورد کنین توی همه خونه ها اختلاف هست ولی باید یه حد و حریمی رو مشخص کرد نباید پرده دری کرد و هر فحشی که از بچگی یاد گرفتی رو بگی آخرش چی........

مثل آدم مشکلتونو حل کنین حیوانها هم این جوری با جفتاشون تو سر و کله هم نمیزنن حتی گرگها و کفتارها هم اینطور نیستن

آقا مجید بیست سال سن کمی بود چند وقت دیگه معلوم میشد لیسانس قبولی یا نه صبر میکردی

رفتن اون هم اینجور رفتن اصلا خوب نبود

خداحافظ

 

 

 

 


نوشته شده توسط : کیش مهر

نظرات دیگران [ نظر]


بنام خدای مهربان
 
 
 
 
اول: وقتی توی بازی فینال دیدم که زیدان چجوری با کله رفت توی سینه اون ایتالیاییه خیلی تجب کردم  و ناراحت شدم و گفتم که آخه این زیدانو که میگفتن آرومه خوبه گفتم بی خیال ولش کن
 
دوم : وقتی بعد از بازی اومدم توی نت دیدم که میگن یارو ایتالیاییه بهش فحش داده زیدان هم قاط زده و زده طرفو خیلی ناراحت شدم گفتم آخه جلوی صدها میلیون تماشاچی یه کم خودشو نگه میداشت به طرف میگفت اگه مردی واسطا دم در تا حسابتو برسم یا اینکه مثل یه مسلمون واقعی گذشت میکرد و طرف و میذاشت توی خماری اگه گفتین چی گفتم بله گفتم بی خیال
 
سوم :وقتی که صبح دیدم روزنامه وزین کیهان صفحه اول عکس و تیتر زده که زیدان در مقابل توهین ایتالیاییه که بهش گفته تروریست ار حیثیتش دفاع کرده تا کسی شبهه ای در مورد تروریست بودن بعضی از به ظاهر مسلمونا نداشته باشه خیلی خیلی ناراحت شدم که آخه دین که اینو نمیگه این همه آیه و روایت نمونش همین آیه ((و اذا خاطبکم الجاهلون قالوا سلاما)) گفتم کیهانه دیگه بی خیال
 
 
چهارم : وقتی دیدم که نه جدی جدی بعضی از مسئولین و نماینده های مجلس کلی نطق و حمایت کردن از این حرکت زشت زیدان خیلی خیلی خیلی ناراحت شدم که بی انصافا کجای دین اینو گفته ؟
مگر پیامبر الگوی ما مسلمونا نیست ؟ مگر بر سر پیامبر زباله و خاکستر نمیریختن حضرت چیکار میکرد؟ جز مهربانی ؟ مگر طرف مریض نشد حضرت رفت عیادتش و روی طرفو حسابی کم کرد
 چرا از این حرکت زشت زیدان مسئولین باید حمایت بکنن؟ حالا گیریم یه کچلی توی فرانسه آموزه های اصیل دینی رو نمیدونست خب بعضی از مسئولین ما هم نباید بدونن؟ اگر گفتین چی گفتم چی نه نگفتم بی خیال پاشدم اومدم این مطالبو زدم تا از نظرات من بی بهره نمونین
 
 
 
 

نوشته شده توسط : کیش مهر

نظرات دیگران [ نظر]


ازدواج دوباره

چهارشنبه 85 تیر 21 ساعت 12:0 صبح
بنام خدای مهربان

خصوصیات جسمی و روحی مردان در برخی موارد با زنان متفاوت است بنا بر این تفاوت است که احکام شرعی زنان با مردان متفاوت است
چه کسی وظیفه تامین خانه غذا لباس و.... را دارد بنابر این است که دیه مردان ارث بردن مردان دوبرابر زنان است زیرا مردان وظیفه تامین زندگی را دارند بر خلاف زنان و این دلیل ارجحیت مردان نیست بلکه به نظر من دلیل محبوب بودن زنان نزد خداست

اگر مردی از روی هوس و نیاز جنسی نیاز به ازدواج دوم پیدا کرد
حالا درست یا اشتباه حتما بدنبال رفع نیاز خود میرود
اگر اهل دین نباشد براحتی مرتکب گناه میشود و یا حتی به زور به کسی تجاوز میکند واگر اهل دین باشد دین یک راه حل محدود ولی کار گشا را ارائه میکند دیگر او اجازه ازدواج دایم یا موقت با هر کسی را ندارد
دین مقدس اسلام مانند ما صورت مسئله را پاک نمیکند بلکه راه حلهای کاملی ارائه میکند این یک نیاز است مثل گرسنگی فرد باید غذا بخورد اگر غذای سالم و بهداشتی بدست نیاورد دنبال هر چه به دستش برسد میرود
باید علت بوجود آمدن این نیاز صادق یا کاذب را جستجو کرد
اینجاست که دین مقدس ما باز هم راه حل دارد و به زنان امر کرده خود را برای شوهرانشان زیبا خوش بو و تمیز کنند و در مورد هر درخواست شوهر تا جایی که ضرر نداشته باشد تمکین نمایند
بخاطر همین سرکوب است که فساد جنسی رشد چشمگیری داشته
همین است که تعداد زنان خیابانی اینقدر رشد داشته و (بنابر تحقیقی )اکثر افرادی که دنبال ایشان میروند متاهل هستند و این ارتباطات نامشروع مشکل آفرین چه از جهت جسمی و چه اجتماعی مشکلات فراوانی بوجود می آورد و باز میدانید کسانی که میخواستند این زنان را سامان داده و محلی مشخص با ضابطه و قانون ایجاد کنند با چه توهین هایی روبرو شدند چرا ابتلا به ایدز از تزریق مواد مخدر کمتر ولی بوسیله ارتباط جنسی رشد بسیار زیادی داشته

استاد عزیزی می فرمود مدتها معنای این حدیث را نمی فهمیدم

که میفرماید : غیرت مرد ایمان وغیرت زن کفر است

تا وقتی که در شمال ایران برای ماه محرم مداحی فرزندان امام حسین علیهم السلام را معرفی
می کرده وگفته بوده که مادر حضرت علی اکبر لیلا بوده مادر حضرت علی اوسط(امام سجاد)
شه (شهر) بانو بوده و مادر علی اصغر رباب بوده
در این زمان زنی از پس پرده میگوید: این امام مظلوممان بوده چندتا زن داشته پس خوب شد که کشتندش
آری بظاهر مسلمان شیعه ای راضی به عمل یزید کافر وشهادت امام معصوم میشود که بنظر اشتباهش حضرت نباید چند زن میگرفت

نوشته شده توسط : کیش مهر

نظرات دیگران [ نظر]


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

! به پا عاقبتت رو !
حتما بخوانید مخصوصا دوستان ساده دل!
حتما بخوانید مخصوصا دوستان ساده دل! 2
پاسخگوی خون بیگناهان کیست؟
ای دل جهان به کام تو شد شد نشد نشد
این روزها چقدر دلم تنگ است
شعری از حضرت رضا ع
کوروش کبیر
انشالله در این مورد خواهم نوشت
ماهواره
[عناوین آرشیوشده]